رمان «قلعه متحرک» نوشته دایانا واین جونز که در ایران هم برای دوستداران رمانهای فانتزی ترجمه و چاپ شده، ایده جالبی دارد. در این رمان سر و کار یک دختر با قلعهای میافتد که چنان که از نام کتاب برمی آید، متحرک است. نگارنده از هم سانیها یا نزدیکیهای فرهنگی ملتها بی خبر نیست و میداند که برخی اسطورهها و افسانههای کشورهای گوناگون ریشههای مشترک دارند. اما نمیتواند احتمال سود بردن نویسنده یادشده را از اساطیر ایرانی به کلی منتفی بداند.
در داستانهای کهن ما دژی (قلعه ای) به نام «گنگ دژ» یا «کنگ دز» وجود دارد که ماجراها و دیدگاههای گوناگونی درباره آن شکل گرفته است. یک روایت مشهورش این است که سیاوش، قهرمان پاک نهاد و اخلاق مدار ایرانی، پس از دشمنیهایی که میبیند به ناچار به توران زمین - سرزمینی که در جنگ مدام با ایران بود - میرود. در آنجا ابتدا مورد استقبال افراسیاب، شاه بداندیش تورانی قرار میگیرد و ازدواج میکند و شهر سیاوش گرد را میسازد. همچنین گفته شده که گنگ دژ را نیز بنیاد میگذارد.
در ادامه، او به شکل ناجوانمردانهای به دست تورانیان کشته میشود. رستم، بزرگترین پهلوان داستانهای ادبیات فارسی و نیز کیخسرو، شاه اساطیری ایران که فرزند سیاوش بود، انتقام او را از عاملان قتل دل خراشش میگیرند. بنا به افسانههای کهن، گنگ دژ ویژگیهای جالب و عجیبی داشته از جمله اینکه روی سر دیوان - موجودات اهریمنی و پلید - قرار داشته و به نوعی، شهری پرنده بوده است. کیخسرو این شهر را در سیاوش گرد بر زمین مینشاند.
فارغ از اینکه نویسنده غربی در رمانی که ابتدای این مطلب نام بردیم، به این افسانه توجه داشته یا از قصههای خودشان وام گرفته و یا هر چیز دیگر، روایت گنگ دژ ایده جذابی از پیشینیان ماست که میتواند سوژه داستان نویس و فیلم ساز ایرانی شود.
جنبههای خیال در این افسانه بسیار زیبا و مهیج است. برای نمونه، طبق باورهای ایران باستان گفته اند کیخسرو در پی پیروزیهایی که به دست میآورد، در ماجرایی با جنبههای معنایی زیبا از شاهی کناره میگیرد و ناپدید میشود. گویا این پنهان شدن از نظرها به این سبب است که او راهی گنگ دژ شده است.
همچنین آورده اند که پشوتن، از پهلوانان باستانی و داستانی ایران که جاوید (بی مرگ) شده، در گنگ دژ به سر میبرد و در آخرالزمان با یارانش خروج میکند و به یاری سوشیانت - ناجی آخرالزمان - میآید. میبینیم که باور ادیان به ناجی موعود نیز به شکلی در داستان گنگ دژ بازتاب داده شده است و این حاکی از غنای محتوایی آن است.
نگارنده بر پایه دانستههای هرچند اندک خود از ادبیات، میخواهد تأکید کند که نوشتن داستان و رمان و حتی ساخت فیلم از چنین ایده ای، اگر به درستی صورت پذیرد، میتواند آثاری درخشان به ادب و هنر این مملکت بیفزاید. این گونه باد.